درسهایی برای اپل از مایکروسافت، اینتل و سان
درسهایی برای اپل از مایکروسافت، اینتل و سان
نویسنده: آندرس بایلوند منبع: آرس تکنیکا
ترجمه: احمد شریفپور
اشاره:
آن
پنجشنبه کذایی، اینترنت از اخبار مربوط به جابز پر شده بود. تقریبا تمام
خوراکخوانها، سرتیتر «وضعیت جدید در رهبری اپل» را بالاتر از اخبار مربوط
به تخلیه مناطق مسکونی بواسطه توفان آیرین قرار داده بودند. به هرحال مشعل
مدیرعاملی به مدیر ارشد اجرایی و مدیرعامل گاهوبیگاه یعنی تیم کوک رسیده
بود. استیو جابز، بنیانگذار رویایی و رهبر اپل، سمت استراتژیک ریاست هیات
مدیره را بر عهده خواهد گرفت و به احتمال نشان تجاریاش یعنی تیشرتهای
یقه اسکی را برای پوشیدن کت و شلوارهای رسمی کنار خواهد گذاشت.مشعلها
همیشه دست به دست میشوند و گاهی حتی از دست رهبران برجستهای چون استیو
جابز نیز خارج خواهند شد. پس بیایید به چند داستان مشهور درباره مدیران
کاریزماتیکی که این سمت را به جانشینان خود تحویل دادند نگاهی بیاندازیم تا
ببینیم تاریخ برای «اپل در دستان تیم کوک» چه درسهایی در بر دارد.
نمونه موردی 1: مایکروسافت از بیل گیتس تا استیو بالمر
شاید
مشابهترین مورد به مورد استیو جایز در مایکروسافت؛ رقیب دیرینه اپل، رخ
داده باشد. بیل گیتس پیش از کنارهگیری، مایکروسافت را به ارزشمندترین شرکت
جهان تبدیل کرد. ارزش 349 میلیارد دلاری اپل در چند روز گذشته در قیاس با
ارزش 600 میلیارد دلاری مایکروسافت در انتهای سال 1999 ناچیز به نظر
میرسد.دو هفته پس از آن واقعه (رسیدن به ارزش 600 میلیاردی) گیتس استعفای
خود از سمت مدیرعاملی را اعلام کرد و پرچم را به دستان یار دیرینه و مورد
اعتمادش استیو بالمر سپرد. گیتس سمتهای معمار ارشد نرمافزار و ریاست
مایکروسافت را حفظ نمود تا اینکه در سال 2008 سمت معمار ارشد را نیز (به ری
اوزی) واگذار کرد و هنوز ریاست هیات مدیره را نیز برعهده دارد. وظایف
اجرایی گیتس با روندی منظم کاهش یافت و به او فرصت بیشتری برای فعالیت در
بنیاد خیریه گیتس فراهم آورد.
این
تغییری مهیج بود. به گفته بالمر برنامهریزی استراتژیکی که گیتس «در ذهنش»
انجام داده بود، تبدیل به کاری شد که توسط یک شورا به انجام میرسید. در
همان زمان، بالمر با رد نیاز به گیتس در رسانهها ظاهر شد. در سال 2008 به
وال استریت ژورنال گفت: «من برای هیچ کاری به او احتیاج نخواهم داشت. قاعده
این است. استفاده از او، بله. نیاز به او، نه.»خوب این قاعده چه نتیجهای
برای بالمر داشته است؟ سهام مایکروسافت در شروع زمامداری بالمر به اوج خود
رسیده بودو از آن موقع تا کنون 60 درصد ارزش خود را از دست داده است.
مایکروسافت هنوز عظیم و مهم است، اما بر اساس میزان داراییها (Market Cap)
پنجمین شرکت بزرگ دنیا است و حدود 150 میلیارد دلار از اپل عقبتر است.
و
مایکروسافت هم سزاوار این سقوط بازار بود. در دوران بالمر، مایکروسافت
فرصتی به نام اینترنت و انقلابی به نام موبایل را از دست داد. ویندوز ویستا
مدت زیادی در راه بود و زمانی که ظاهر شد بسیار مهمل بود. بیشتر شبیه بازی
Duke Nukem Forever (آخرین نسخه بازی محبوب Duke Nukem که در نهایت و پس
از تاخیر فراوان با استقبال چندانی روبرو نشد) بود. میزان افزایش فروش در
دهه گذشته اندک بوده است، حاشیه سود در حال کوچکتر شدن است و شرکتی که
زمانی یک ماشین قابل اعتماد تولید نقدینگی بود، گاهی بیش از میزان تولید
خود پول مصرف میکند.شما ممکن است سیستم تجارت گیتس را که مبتنی بر حذف
بیرحمانه رقبا بود دوست نداشته باشید، اما آن سیستم کار میکرد. اپل که در
دهه گذشته چندین و چند بازار جدید (آیپاد، آیتونز و آیپد) بوجود آورده
است، باید به چیز تازهای (برای عرضه) چشم بدوزد نه اینکه بر خط تولید فعلی
تکیه کند و تا نابودی آن پیش برود.
نمونه موردی 2: اینتل از رابرت نویس تا پل اوتلینی
داستان
اینتل شادتر و مفرحتر است. سه مدیر عامل اول اینتل، از بنیانگذاران این
شرکت بودند و هر یک تواناییهای به شدت متفاوتی داشتند. رابرت نویس
رویاپرداز، این سمت را به مهندسی افسانهای به نام گوردون مور تقدیم کرد و
بعدتر این سمت به اندی گرو تاجر با شعار «تنها دیوانگان میمانند» رسید.
کریگ باررات و پل اتلینی با برنامهریزیهای منظم و متوالی، جایگاه رهبری
قدرتمند بازار را ادامه دادند و در هیچ نقطهای از تاریخ 43 ساله اینتل،
در بقا و رشد آن هیچ شکی وجود نداشته است.
با
همه اینها سهام اینتل نیز در دهه گذشته مسیری نزدیک به سهام مایکروسافت را
پیموده است. همانند نیمه دیگر شراکت «وینتل»، این روزها سرعت رشد اینتل
نیز کاهش یافته است. رکود بازار PC و رشد انفجاری تبلتها و گوشیهای
هوشمند مبتنی بر پردازندههای اتم عامل این کاهش نرخ رشد بودهاند. اما
امروزه حتی با وجود کاهش میزان سود مایکروسافت، اینتل سود بیشتری از هر یک
دلار فروش خود به چنگ میآورد. بصورت خلاصه بهنظر میرسد کاهش سود و رکود
بازار حق اینتل نبود اما حق مایکروسافت بود.نویس، مور و گرو پایههای برتری
و سلطه اینتل را برای چندین دهه محکم کرده و شیوهنامه موفقیت را برای
جانشینان خود آماده کردهاند. در گذر حباب ناپایدار اینترنت، آشوبهای
اقتصادی و در میانه چالشهای شدید ناشی از حضور AMD و ARM اینتل هنوز ثابت و
استوار ایستاده است. اگر کوک بتواند کشتی تندرو اپل را بدون از دست دادن
اینرسی در مسیر نگاه دارد، و همچنین بتواند جانشین برجستهای را تربیت کند
که روزی بتواند سمت خود را در اختیار او بگذارد، این داستان میتواند
سرنوشت اپل نیز باشد.
نمونه موردی 3: سان از اسکات مکنیلی تا جاناتان شوارتز
اسکات
مکنیلی نخستین مدیرعامل سان نبود، اما یکی از چهار بنیانگذار سان بود و
همینطور یکی از مدیرعاملانی است که در تاریخ اقتصاد، طولانیترین مدت
عهدهداری این سمت را در کارنامه خود دارد. مکنیلی پس از 22 سال سکانداری
سان و در نهایت پس از ترکیدن حباب اینترنت با کمی آشوب و اغتشاش، در سال
2006 از سمت خود کنارهگیری کرد. در دوران زمامداری او سان مایکروسیستمز؛
چه در عرصه نرمافزار و چه در عرصه سختافزار، نقش عمدهای را در تاریخ
اینترنت ایفا کرد.
جاناتان
شوارتز تنها دو سال سابقه مدیریت در ردههای بالا را داشت، اما در خدمت به
شرکت سان سابقهای ده ساله داشت. شوارتز تنها سه سال در راس سان دوام
آورد. درست تا هنگامی که بحران اقتصادی ناشی از وثیقهها (???
Mortgage) در سال 2008 روند منظم سان را نابود کرد. آیبیام و اچپی به
ترازنامههای درخشان و قدرتمندی مجهز بودند و توانستند این ضربه را تحمل
کنند، اما سان تا این اندازه قدرتمند نبود. در سال 2009 سان قرادادی را به
امضا رساند که بر اساس آن به مالکیت اوراکل در میآمد. جانشین مکنیلی هیچ
شانسی نداشت.آیا این گناه مکنیلی بود که تمهیداتی را بری سادهتر کردن
انتقال نیاندیشیده بود و یا تنها نتیجه بدشانسی سان بود؟ به احتمال واقعیت
جایی میان این دو دیدگاه افراطی قرار دارد. مکنیلی در طول دو سال آخر
مدیریت خود، تراز نقدینگی سان را (با راه انداختن جنگ پتنتها با
مایکروسافت و دریافت غرامت 2 میلیارد دلاری) تقریبا دو برابر کرده بود.
بنابراین نمیتوان گفت که مکنیلی کلیدهای یک ماشین از کار افتاده را به
شوارتز تحویل داده است. شاید او میتوانست جانشینی با ملاحظهتر با
بیپروایی کمتر را برای حفظ این تاج و تخت انتخاب کند.به هر حال به نظر نمیرسد که آینده اپل به هیچ عنوان شبیه این داستان باشد.
تصویر کلی
کنار
آمدن با تغییرات رهبری آن هم با مقیاسی که در اپل در حال رخ دادن است
بسیار دشوار است. با تمام احترامی که برای تیم کوک و سایر دستاندرکاران
اپل قائلیم، بهنظر میرسد که پر کردن جای خالی استیو، غیر ممکن باشد.
این
نکته که جابز هنوز رییس اپل خواهد بود، مایه آرامش است. درست همانگونه که
سنت اینتل در انتقال مدیرعاملهای هر نسل به هیات مدیره مایه آرامش بود. به
علاوه غیبتهای اخیر جابز در اثر مشکلات مرتبط با سلامتی، مدیرعامل جدید
را برای عهدهداری این سمت آماده کرده است.اما هنوز جابز نمیتواند آنگونه
که گیتس دستان بالمر را گرفته و به او کمک کرد در کنار تیم کوک باشد. این
جا مسایل مرتبط با سلامتی نیز مطرح است، چیزی که مایکروسافت هیچگاه با آن
روبرو نبوده است. هنگامی که زمان مناسب فرا برسد، خواهیم دید که چه مقدار
از موفقیت اپل ناشی از ذهن رویاپرداز جابز بوده است و چه میزان از موفقیت
میتواند بدون نبوغ او در عرصه زمامداری به دست آید.
Retrieved from shabakeh mag site